مشکل دیگری که در مسجد گریبان گیر شد حضور فردی به ظاهر ساده لوح ولی در باطن بسیار باهوش و خوش زبان در مسجد بود! شاید سوالی که برایتان پیش بیاد این است که فردی با این ویژگی چگونه می تواند مشکل ایجاد کند!؟ در ادامه بحث متوجه خواهید شد!
مشکل دیگری که در مسجد گریبان گیر شد حضور فردی به ظاهر ساده لوح ولی در باطن بسیار باهوش و خوش زبان در مسجد بود! شاید سوالی که برایتان پیش بیاد این است که فردی با این ویژگی چگونه می تواند مشکل ایجاد کند!؟ در ادامه بحث متوجه خواهید شد!
امروز ساعت 8 وقتی وارد مدرسه شدم بچه ها در حال ورزش بودند و معلم ورزش سر در گوشی فرو کرده بود! نزدیک شدم و از مسابقاتی که هفته پیش برگزار شده بود پرسیدم. خیلی ناراضی بود. از بی برنامگی و مسابقات خسته کننده و طولانی مخصوص دبستانی ها که در یک روز برگزار می کنند تا پارتی بازی و باندبازی های مسئولان! شاید بی برنامگی و پارتی بازی جزء اصول سازمان ها و مخصوصا سازمان آموزش و پرورش باشد! نمی دانم! بگذریم...
1. تصمیم گرفتم برای آشنایی بیشتر با دانش آموزان و شکوفا شدن استعدادهای مختلفشان مسابقاتی در مدرسه برگزار کنم. در نهایت بعد از کلی کلنجار رفتن با خودم! برآن شدم مسابقات پل ماکارونی در مدرسه اجرایی کنم.
زنگ تفریح بود همه بچه ها مشغول بازی و جنب و جوش بودند و هیچ کس متوجه ورود من نشد. معاون فرهنگی در حال قدم زدن در حیاط ، من را که در بین بچه ها چند سر و گردن بلند تر بودم! دید و به سمتم آمد. بعد از سلام و احوال پرسی، کمی از وضعیت مدرسه و اتفاقاتی که افتاده بود برایم گفت.